نجات کشتی غرق شده سخته و اگه کشتی مال ما باشه بجای اینکه خودمون رو نجات بدیم سعی داریم که کشتی رو نجات بدیم.
اگه سعی کنیم کشتی رو نجات بدیم چیزهای بیشتری هم از دست میدیم.
در خیلی از کارهایی که انجام میدیم این اتفاق رو میشه دید.
به رابطهای که سرانجام خوبی نداره ادامه میدیم.
رشتهای که دوست نداریم رو ادامه میدیم.
با اینکه سیر شدیم ولی تا ته غذا رو میخوریم که پولمون هدر نره!
هزینهی غرق شده یا Sunk Cost Fallacy به وقتی گفته میشه که با وجود اینکه کاری که داریم انجام میدیم اتمام خوبی نداره و ادامهش موجب ضرر بیشتر میشه، به خاطر اینکه تا اینجای کار براش زحمت کشیدیم و هزینه کردیم فکر میکنیم که اگه سعی کنیم میتونیم به جای خوبی برسونیمش.
ولی همیشه گفتند که هرجا جلوی ضرر رو بگیری منفعته.
این اتفاق نادری نیست و خیلی وقتها هم ما متوجه اون نیستیم.
مثلا خود من در حال یادگیری زبان آلمانی بودم که یه دفعه به خودم گفتم که چرا دارم انقدر خودم رو اذیت میکنم؟
بعدش متوجه شدم که تنها دلیل من برای ادامهی یادگیری آلمانی اون وقتی بوده که تا اونجای کار برایش گذاشته بودم و بعد تصمیم گرفتم که بذارم کنار.
هزینهای که برای اتمام کار مصرف میکنیم ارزش اونو نداره.
در آخر کشتی غرق میشه.
در آخر میبینید که مدتها پیش باید تموم میکردید.
به دور و بر خود نگاه کنید و کارهایی که باید تموم شوند رو ببینید.
تصمیم درست بگیرید و وقتی دارید غرق میشید خودتون رو نجات بدید.





درود بر شما .قلم زیبا و اثرگذاری دارید