من یه قانونی از خودم در آورده بودم و شاید در توضیح قانون سختی به نظر برسه.
اون قانون اینجوری بود که احتمال اینکه پلاک ماشینی با سبک زیر باشه خیلی زیاده:
xab ب ab
که در اون هر کدوم از حروف انگلیسی نمایندهی یک عدد از پلاک ماشین و اون حرف ب هم حرف میان پلاکه!
اگه به قانون من دقت کنید، در خیلی جاها اونو میبینید.
پس یعنی درسته!
خیلی به قانون خودم افتخار میکردم تا اینکه به پدیدهی بادر-ماینهوف رسیدم.
این پدیده میگه که اگه به چیزی دقت کنید، مثالهای بیشتری رو از اون چیز در زندگی میبینید و فکر میکنید که احتمال اتفاق افتادن اون چیز بیشتر از احتمال اصلیشه.
در حالی که اینجوری نیست و صرفا به خاطر دقت بیشتر به اون چیز، شما در جامعهی آماری خود تنها اون چیز رو میبینید و بقیهی جامعهی آماری رو در نظر نمیگیرید.
که همین باعث میشه که به نظرتون احتمال اتفاق افتادن اون چیز بیشتر بشه.
مثلا اگه بخواین ماشین قرمز بخرین، میبینید که همه توی شهر ماشین قرمز دارند!
در حالی که اینجوری نیست.
همهی اینها به خاطر پدیدهی بادر-ماینهوفه.
پس دفعهی بعد که نزدیک بود به دام این پدیده بیفتید، از دید تونلی بیرون بیایید و جهانِ کاملتر رو نگاه کنید.
اگه از این پست خوشتون اومد، این پست رو که در اون توضیح میدم که چطور یه قمار باز فکر میکنه که اگه بیشتر قمار کنه، برنده میشه، از دست ندید.
یا این پست رو که در اون قانون مرفی رو شرح میدم.
بقیهی مطالب من و دستهبندیها رو هم میتونید از بالای سایت (اگه در کامپیوتر هستید) و یا سه خط بالا (اگه در موبایل و تبلت هستید) پیدا کنید.





سلام
منم بارها تجربه کردم.مثلا وقتی تصمیم میگیرم ماشین خاصی بخرم تعداد زیادی از اون ماشین رو تو خیابون میبینم و تا حالا فکر میکردم این ی نشونه ست برای اینکه من میتونم این ماشین رو بخرم ولی حالا فهمیدم ک اینطور نیست