روزی خانمی به نام بلوما (Bluma) در رستوران به رفتار پیشخدمتها نگاه میکرد.
متوجه شد که گارسونها سفارشات مشتریانی رو که هنوز غذای خودشون رو نگرفته بودند رو با ریزترین جزییات حفظ هستند.
ولی همین که مشتری پول غذای خود رو حساب میکرد و از رستوران میرفت، انگار نه انگار چنین مشتریای وجود داشته و گارسونها کاملا سفارش و محتویاتش رو فراموش میکردند.
سپس خانم بلوما آزمایشی رو طراحی کرد و در اون به یه سری بچه پازل و معما داد و از اونا خواست که اینها رو حل کنند.
سپس گذاشت یه گروه پازلها رو تموم کنند و کار گروه دیگه رو قطع کرد.
بعد دید گروهی که کارشون نیمهتموم رها شده بوده، دقیقتر محتویات پازل یا معما رو یادشون مونده بوده تا گروهی که کار رو تموم کرده بودند.
خانم بلوما زیگارنیک که روانپزشک بوده، پس از این اتفاق قانونی رو بیان کرده که اگه ما چیزی رو نیمهتمام رها کنیم بهتر از وقتی که اون کار رو تموم میکنیم جزییاتش رو به یاد میآریم.
به این اتفاق، اثر زیگارنیک گفته میشه.
حالا اثر زیگارنیک در کجا استفاده میشه؟
در خیلی جاها.
مثل تبلیغات، که محصولی رو نیمه کاره معرفی میکنند و ذهن شما به دنبالش کشیده میشه و روی لینک کلیک میکنه.
یا وقتی که قسمت آخر یه فصلی از سریالی رو وسط هوا زمین تموم میکنند و ذهن شما تا فصل بعدی درگیره.
(تا حالا دقت کردید که چرا یه سریال رو پشت سر هم میبینید تا تموم شه؟)
یه مثال دیگه هم که میشه زد، آهنگه.
وقتی که یه آهنگ رو تا نصفه گوش میدید، معمولا اون آهنگ در ذهن شما میمونه و دائم اونو میخونید.
حالا چه جوری میشه از این اثر استفاده کرد؟
اگه میخواهید کاری رو انجام بدید، سریع اونو شروع کنید و این اثر باعث میشه که اون کار رو به پایان برسانید. (چون که اگه نکنید، فکرتون درگیره)
یا کاری رو نیمه تموم ول نکنید که فکرتون همش درگیر اون کار باشه و تمرکز و انرژیتون رو بگیره.
اگه آهنگی رو هی دارید پشت سر هم میخونید و خسته شدید، یک بار بشینید و با حواس جمع به اون آهنگ کامل گوش کنید و اینجوری دیگه اون آهنگ رو فراموش میکنید. (این مورد تضمین شدهست.)
اثر زیگارنیک از جمله چیزاییه که میتونه خیلی کمککننده باشه و از طرفی هم اگه حواسمون بهش نباشه میتونه کارها رو سختتر کنه.
اگه از این پست خوشتون اومد مطالب دیگهی منو از دست ندید.




مرسی از اطلاعات مفید تون