
فرهنگ شلوغی یا Hustle Culture به شیوهی زندگی کاری گفته میشه که در اون همیشه باید کار کرد و اگه بیکار یه جایی بشینی یعنی مهرهی اضافی هستی.
ولی من میخوام از یه جنبهی دیگه این فرهنگ رو بررسی کنم.
جنبهی عجله داشتن و الکی شلوغ بودن.
مثلا مردم فکر میکنن که اگه سرشون شلوغ باشه و همیشه عجله داشته باشن، چیز خوبیه و مفید هستن ولی چیزی که بهش دقت نمیکنن اینه که آیا واقعا سرشون شلوغه یا خودشون اینجوری احساس میکنن؟
مثلا میخوان که ورزش کنن ولی میگن که سرشون شلوغه و خیلی کار دارن. شاید خیلی کار داشته باشن ولی اگه از نزدیک نگاه کنی میبینی که بیشتر وقت سرشون توی فضای مجازیه یا جلوی تلویزیون نشستن و دارن سریال میبینن!
اینها زمانهایی هستن که حساب نمیشن و مردم فکر میکنن که چون دارن کار میکنن، روزی نیم ساعت وقت برای پیاده روی ندارن. درحالیکه همون وقت پیاده روی رو دارن خرج فضا مجازی و چیزهایی میکنن که اصلا مهم نیستن.
شاید مهم باشن ولی اگه قراره با خودمون صادق باشیم، میبینیم که ورزش و سلامتی یا کارهای واجب دیگهای که به خاطر اینکه “سرمون شلوغه” عقب انداختیم، ارزش اونا خیلی بیشتر از اون مدلهای اینستاگرامیه که اگه یه روز بهشون نگاه نکنیم قرار نیست تموم بشن!
هرکسی یه سلیقهای داره و من نمیگم که اینستاگرام نرین یا فلان سریال مورد علاقتون رو نگاه نکنین، فقط دفعهی بعدی که میخواین کاری رو انجام بدین، نگین که سرتون شلوغه.
حالا ممکنه بگید که “من همش دارم کار میکنم و واقعا هم سرم شلوغه”. در اون صورت منم باید بگم که چه اندازه کار مفید انجام میدین؟
وقتی که میشینین تا کاری رو انجام بدین، آیا فقط روی اون کار تمرکز میکنین یا ذهنتون هزار جای دیگهست؟
آیا براتون نوتیفیکشن که میاد، یک دقیقه چک کردن اینستاگرام تبدیل میشه به ساعتها بودن در اکسپلور؟
یا اینکه طبق اصل پارتو، همش روی 80 درصدی تمرکز میکنین که در نهایت براتون 20 درصد آورده داره.
بیاید بدون سرزنش، زندگی خودتون رو مشاهده کنید و سپس، افسارش رو به دست بگیرید.
نیازی به داشتن زندگی شلوغ برای موفق بودن نیست.
به نظر من مشاهدهی زندگی افراد موفق میتونه غلط انداز باشه.
مثلا ایلان ماسک رو میبینیم که روزی 4 ساعت میخوابه و با خودمون فکر میکنیم که برای موفق شدن باید روزی چهار ساعت خوابید. ولی چیزی که بهش فکر نمیکنیم اینه که ایلان ماسک روزی چهار ساعات میخوابه چون مجبوره، چون واقعا سرش شلوغه.
ایلان ماسک با روزی چهار ساعت خوابیدن ایلان ماسک نشد. روزی چهار ساعت میخوابه چون ایلان ماسکه!
پس دفعهی بعدی که میخواین مثل این افراد باشین، ببینین که آیا شما آخر شب بیدار میمونین تا روی پروژهتون که توی روز هم روش کار کردین، کار کنید یا اینکه بشینین پای مسابقه فوتبال (که اصلا هم اشتباه نیست اگه علاقتون اینه).
ولی اگه رفتین وارد فضای مجازی شدین یا ساعتها پای سریال محبوبتون نشستین، نگین که چرا انقدر سرم شلوغه و به هیچ کاری نمیرسم.
یه بخش دیگه از فرهنگ شلوغی، عجله داشتنه.
توی خیابونا همه با سرعت میرن و توی ترافیک عصبانی میشن و همش سعی میکنن که قوانین رو دور بزنن که شاید کمی زودتر به مقصدشون برسن.
چرا زودتر حرکت نمیکنن؟
فرهنگ شلوغی و هرچی که تا حالا گفتم؟ شاید!
همهی ما همش در تلاشیم تا سریعتر به مقصد برسیم ولی از این موضوع غافل میشیم که آیا مقصد چیزی فراتر از لذت بردن از زندگیه و آیا مقصد بدون مسیر ارزشی داره؟
شاید یه کمی فلسفی شد! ولی منظور من اینه که برنامه ریزی داشته باشین. شاید از خونه تا اداره یا دانشگاه یا هرجای دیگه بیشتر از نیم ساعت بدون عجله طول نکشه. پس چرا 40 دقیقه قبلش حرکت نکنیم تا بتونیم از مسیر لذت ببریم؟
جملهای هست که میگه یا زود میرسین یا دیر، پس انتخاب با خودتونه.
اگر هم میگین که وقتتون پره که برگردین عقب و دوباره مطالب این پست رو بخونین!
یه جنبهی دیگهی فرهنگ شلوغی، چندوظیفگی یا انجام دادن چند کار هم زمان یا به اصطلاح انگلیسی Multitasking هست.
چند بار شده که در حین تماشای تلویزیون، در حال پیام دادن باشین یا همزمان با حرف زدن با دوستاتون، مشغول گردش در فضای مجازی بودین؟
با اینکه فکر میکنیم که مولتی تسکینگ باعث میشه کارهامون سریعتر انجام بشه ولی در حقیقت، کندتر انجام میشن!
یعنی افرادی که چندتا کار رو با هم انجام دادن، نسبت به اونایی که در هر زمان بر روی یک کار خاص تمرکز داشتن، کارهاشون مدت زمان بیشتری طول کشیده!
حتی اگه بازهم پیش خودتون میگین که این بنده خدا چی داره اینجا چرت و پرت میگه، حداقل به اون فرد مقابلتون که داره باهاتون صحبت میکنه، احترام بذارین.
شاید بگین که خب اون فرد داره در مورد چیزی حرف میزنه که مورد علاقهی من نیست که در اون صورت خیلی مودبانه بهش همینو بگین و با کار کردن با گوشیتون به اون فرد بی احترامی نکنین.
البته که تقصیر شما نیست و فرهنگ شلوغی این موضوع رو به هنجار تبدیل کرده ولی هر ازگاهی باید به خودمون بیایم و ببینیم که آیا این همه دویدن و شلوغی، ارزش داره یا نه.
بعضی وقتا باید سرعت زندگی رو کم کرد و بعد از شستن چشمها، زندگی رو جور دیگر ببینیم.





جانا سخن از زبان ما میگویی
آفرین به اینهمه دقت و نکته بینی
من اینروزا خیلی درگیر مدیریت زمان هستم. این مطلب خیلی به دردم خورد.
البته دچار جوزدگی هم میشم مثلا اینکه یهو همزمان چنتا اپ رو پاک میکنم مثل اینستاگرام و.. 😉